۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

شعر، بخش سوم

بخش سوم


برگزیده شعار از دفتر شعر «ماه مارس است». منتشر شده در سال 2002 .


آن زن

او هر بار
بگونه ای دیگر
در رویاهایم ظاهر می شود

در هر شعر
با وجهی دیگر
از هستی خویش اشنا می شوم.


در شهر

هلال باریک ماه و
ستاره ای درخشان
شب است
به ندرت این جا آسمان صاف است

آن ها را بر می دارم و
برای دوستم هدیه می برم.


بلند نشوید!

کودک می چرخد
می ایستد و
می گوید
بلند نشوید!
اطاق می چرخد

مادر می گوید
کودکم
اطاق دور سر تو می چرخد.


بهتر

تنهایی
به مثابه هستی نداشتن

به مثابه اشتیاق به فهمیده شدن
بهتر است

تنهایی قابل در میان نهادن
هستی دارد.


عاشقانه

ما مساوی است با من به اضافه ی تو به اضافه ی اتفاق ما
من منهای تو مساوی است با من منهای ما
بنابراین
من منهای تو مساوی است با من منهای من منهای تو منهای اتفاق ما

بنابراین
من مساوی است با منهای اتفاق ما

جای تو خالی است!


یک چهره

نمی توانم آن را به تمامی توصیف کنم
بیش تر است از یک چهره
یک مسافر بیشتر است از یک مسافر
قطار بیشتر است از قطار
شهر بیشتر است از شهر
جهلن بیشتر است از جهان
نمی توانم آن را به تمامی توصیف کنم.


دیدار

این یکی نشسته است
آن دیگری وارد اتاق می شود

آن دیگری از پنجره نگاه می کند و
می گوید
چه هوایی!
این یکی چیزی نمی گوید

این یکی سرفه می کند
آن دیگری نگاهش می کند

آن دیگر می گوید
این طور!
این یکی چیزی نمی گوید

آن دیگری می رود.


خوب، باشد!

واقعیت
خوب، باشد

چایی خوشمزه است
من آن را با قند می نوشم.


کلک خوبی است!

فردا پایان می یابد
فردا پایان می یابد
فردا پایان می یابد
فردا پایان می یابد

کلک خوبی است!

فردا پایان می یابد.


خرید

قهوه
سیب زمینی
سیب
پنیر
مارگارین

سلام!
سلام!

متشکرم!
متشکرم!

خدا حافظ!
خدا حافظ!

و
چرخ خرید

سکه ی یک مارکی در آن دارید؟
بله!


در شب

پیرزنی
از اتوبوس پیاده می شود

گل رزی
در دست.

۱ نظر:

  1. امیر حسین برادر داود۲۳ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۵

    دایی جان با اینکه اشعار شما به ظاهر ساده اند ولی جدا برای کسی که در آنها تامل کند معنی دار می شود

    پاسخحذف